ثریا عباسی قیداری
دکترای تاریخ معاصر، مدرس دانشگاه فرهنگیان
در یاداشت پیشین، به قرارداد امتیاز نفت شمال به کمپانی آمریکایی استاندارداویل و واگذاری نفت شمال به کمپانیهای مستقل آمریکایی پرداخته شد. در بخش پایانی این یادداشت به تلاشهای کمپانی نفت ایران و انگلیس برای لغو قرارداد امتیاز نفت شمال و واگذاری امتیاز نفت به کمپانی سینکلر، بررسی قرارداد امیرانین استخراج نفت در شرق و شمال شرق ایران، دلایل انصراف شرکت آمریکایی امیرانین و نتیجهگیری از مباحث مطرح شده در مورد قراردادهای نفت بین ایران و شرکتهای آمریکایی میپردازیم.
تلاش کمپانی نفت ایران و انگلیس برای لغو قرارداد نفت شمال ایران
گرینوی رئیس کمپانی نفت ایران و انگلیس در 1300ش (نوامبر 1921م) کدمن را به آمریکا فرستاد تا درباره نفت شمال ایران با وزارت امورخارجه و مدیران استاندارداویل گفتگو کند. مقامات دولتی آمریکا اشاره کردند که اگر دو شرکت انگلیسی و آمریکایی به تفاهمی درباره همکاریهای آینده برسند، مسئله فیصله خواهد یافت. مذاکرات عملاً به دو بخش تقسیم شد: بخشی شامل مسائل مرتبط به امتیاز بود که میبایستی نمایندگان دو کمپانی درباره آن به توافق برسند و بخشی دیگر مربوط به مسئله وام که تصمیمگیری درباره آن از اختیار کمپانیها فراتر میرفت.
کرزن نخست با ورود آمریکاییها در صحنه نفت ایران به شدت مخالفت کرد. بعدها که خطر امواج انقلاب مارکسیستی از ناحیه روسیه بالا گرفت، در سیاست خود تجدیدنظر کرد و بر آن شد که شاید بتوان از وجود آمریکاییها برای مقابله با بالشویکها استفاده کرد. (موحد، 1393 ،34-35) در مورد امتیاز خوشتاریا بریتانیا از دو راه میکوشید آمریکا را به همراهی با خود قانع سازد. اول آنکه نباید اجازه داده شود که ایران به استناد کانون داخلی خود از زیر بار تعهدی که به گردن گرفته شانه خالی کند. ایران میگوید امتیاز خوشتاریا به تصویب مجلس نرسیده و اعتبار ندارد اگر در این مورد کوتاه بیاییم هیچ امتیازنامهای در جهان مصون نمیماند و دولتها میتوانند در هر موردی که دلشان بخواهد دستاویزی از قانون داخلی خود پیدا کنند و تعهدی را که پذیرفتهاند کان لم یکن اعلام کنند، دوم آن که حق انحصاری لولهکشی در سرتاسر ایران با کمپانی نفت ایران و انگلیس است و به فرض که دولت ایران بتواند امتیازی در شمال ایران به یک شرکت آمریکایی بدهد آن شرکت قادر نخواهد بود که از امتیاز خود بهرهبرداری کند، پس بهتر است که آمریکاییها حرفشان را با کمپانی نفت انگلیس و ایران یکی کنند و دست در دست هم بگذارند. (موحد،1393 ،303-304)
بالاخره پس از مذاکراتی که بین انگلستان و آمریکا صورت گرفت، قراردادی بین کمپانی اویل و کمپانی نفت ایران و انگلیس منعقد شد و قرارداد مزبور که مورگان شوستر آن را تهیه کرده بود در نهم اسفند ماه ۱۳00 ش ( 1921م) توسط کاردار آمریکا در تهران به نخست وزیر ایران تصمیم شد. دولت ایران که نسبت به اقدام کمپانی استاندارد اویل ظنین شده بود قرارداد مشارکت دو کمپانی را نپذیرفت. (ذوقی، 1370 ،85)
واگذاری امتیاز نفت به کمپانی سینکلر
رقیب آمریکایی استاندارد اویل برای انعقاد قرارداد نفتی با ایران کمپانی سینکلر بود. این کمپانی پیشنهاد جدیدی به دولت ایران تسلیم کرد و به دنبال آن قوامالسلطنه طی ارسال نامهای به علا اعلام داشت دولت ایران حاضر است امتیاز نفت شمال را به شرکت سینکلر واگذار کند، چون این شرکت حاضر بود ۱۰ میلیون دلار قرضه به ایران پرداخت کند. ضمن آنکه مجلس شورای ملی نیز مخالف است، چون شرکت نفت ایران و انگلیس در موضوع امتیاز نفت شمال با شرکت استاندارد اویل مشارکت داشته است.( ( استادوخ،کارتن 16،دوسیه 15،نمره1315)
شرکت سینکلر با دولت شوروی هم روابط حسنه داشت. امتیازنامه دارسی دولت ایران را مکلف میکرد که به هیچکس اجازه ندهد که لولههای نفت به طرف رودخانهها و سواحل جنوبی ایران تاسیس کند. بنابراین اگر هم برندگان امتیاز، موفق به کشف نفت در شمال ایران میشدند نمیتوانستند آن را به ساحل دریا انتقال دهند و به بازارهای دنیا برسانند. سینکلر اما روابط خوبی با شوروی داشت و امیدوار بود ترتیبی فراهم آورد که شورویها نفت شمال ایران را برای مصرف در داخل شوروی تحویل بگیرند و معادل آن را از نفت خودشان برای فروش در اروپا تحویل بدهند. (موحد،1349، 306)
قرارداد سینکلر
نمایندگان سینکلر با دولت ایران وارد مذاکره شدند و شرایطی را که میخواستند در قرارداد منظور شود، در مرداد ۱۳0۱ ش (1922 م) اعلام کردند. دولت هم اصولی را که میبایستی قرارداد بر اساس آن تنظیم شود، در سال ۱۳۰۲ش، 1923م به تصویب مجلس رساند. (مجموعه قوانین نفت و گاز.. ،1389 ، 39)
اصول تنظیم شده دولت در برابر پیشنهادات دو شرکت استاندارداویل و سینکلر بود به نمایندگان هر دو آنها ارائه شد. استاندارد اویل از قبول شرایط ایران سرباز زد، اما سینکلر آن را پذیرفت و قرارداد در آذرماه َ۱۳0۲ َشمسی، دسامبر ۱۹۲۳م امضا شد.
قلمروی امتیاز سینکلر سرتاسر ایالات شمالی ایران را به استثنای گیلان دربر میگرفت و ۷ سال فرصت داشت تا بخشی از ناحیه امتیاز را که عملاً میخواست در آنجا فعالیت کند مشخص کند و باقی را به دولت پس بدهد. این بخش میتوانست حداکثر تا ۱۵ درصد کل قلمروی امتیاز را شامل شود. مدت امتیاز ۵۰ سال بود و در این مدت مدیریت اجرایی عملیات میبایستی در دست آمریکاییها و ایرانیها باقی بماند و سهام شرکت که بنا بود برای اداره عملیات تشکیل شود فقط به اتباع این دو دولت فروخته شود. سینکلرموظف بود که به عنوان حق الامتیاز ۲۸ درصد سود خالص را به دولت بپردازد و نیز ۱۰ میلیون دلار وام در اختیار ایران بگذارد.
این قرارداد در زمان دولت سردارسپه برای تصویب به مجلس شورای ملی فرستاده شد و سردار سپه در مجلسی که به خاطر انعقاد این قرارداد برگزار شده بود به کاردار سفارت آمریکا چنین گفت: «من این موقع را یکی از بهترین مواقع تاریخ ایران میدانم. ما میخواهیم سلطه اقتصادی انگلیس و روس را از بین ببریم... این امتیاز مقدمه روابط مستحکمتری بین ایران و آمریکا خواهد بود.» (فاتح، 1384، 338)
با اعطای این امتیاز به کمپانی سینکلر، دولت انگلستان، شرکت نفت ایران و انگلیس و از آن مهمتر اتفاقاتی که بین سینکلر و روسیه به وجود آمد، مناسبات بین آنها به هم خورد و دولت روسیه قرار و مدارهایی را که با سینکلر داشت لغو کرد و امید دستیابی به راهی آسان جهت صدور نفت شمال ایران را نقش بر آب کرد. در همین ایام و در ۲۷ تیرماه ۱۳۰۳ ش (1924 م) واقعه سقاخانه در خیابان شیخهادی تهران و قتل ماژور ایمبری کنسولیار سفارت آمریکا در ایران باعث شد شرکت سینکلر با بهانه کردن مشکل امنیتی در ایران نمایندگان خود را از ایران خارج کند. در مورد قتل ماژور ایمبری تحلیلهای مختلفی ارائه شده است. ژرژلنچافسکی که این امر را در ارتباط مستقیم با امتیاز نفت شمال میدانست مینویسد: «... در این اثنا در تهران رویدادهای پرمعنایی اتفاق افتاد. روزی که مجلس به لایحه واگذاری امتیاز رای داد، حریق بزرگی در ساختمان مجلس روی داد. حریق عمدی بود و عامل آن توقیف شد. رویداد پراهمیتتر، قتل معاون کنسولگری آمریکا در ایران بود. ظن قوی بر آن است که هر دوی این رویدادها با مسأله نفت پیوند داشته است.» (لنجافسکی،1351، 108) والاس موری کاردار سفارت آمریکا در تهران به وزارت متبوع خود نوشت گزارشها حکایت از دخالت کمپانی نفت در قتل ایمبری دارد. «کشته شدن ایمبری بر اثر تحریک سرمایهدارانی که به امتیازات نفت ایران نظر دارند صورت گرفته است.» (نوری اسفندیاری، 1339 ، 91-92)
مقامات رسمی آمریکا که بهترین و بیطرفانهترین قضاوت را کردهاند، گفتهاند که هر شرکت آمریکایی که امتیاز نفت شمال را به دست میآورد ناچار بود با انگلیسیها توافق کند تا بتواند نفت شمال را از خلیج فارس صادر کند یا با شورویها قراردادی داشته باشد که از راه قفقاز نفت صادر کند. (فاتح ، 1384، 341-342)
قرارداد امیرانین (استخراج نفت در شرق و شمال شرق ایران)
در ۱۵ بهمن ۱۳۱۵ قانونی درباره نفت شمال ایران به تصویب رسید که ۱۲ سال بعد از ماجرای سینکلر بود. به موجب این قانون امتیاز اکتشاف و استخراج نفت در بخشی از شرق و شمال شرقی کشور به یک شرکت تابع کمپانی سیبورد آمریکا واگذار شد. شرکت صاحب امتیاز متعهد بود که نگذارد اکثریت سهام به دست افراد یا موسسات غیرآمریکایی و غیرایرانی بیفتد و در هر حال انتقال سهام موکول به تصویب دولت ایران بود. حقالامتیازی به قرار ۴ شیلینگ برای هر تن نفت و نیز ۲۰ درصد از سود سالانه شرکت به ایران تعلق میگرفت. این شرکت که امیرانین یا شرکت نفت آمریکا - ایران نام داشت، حق تاسیس خط لوله تا خلیج فارس را نیز به دست آورد. قرارداد تاسیس خط لوله میان شرکت امیرانین با یک شرکت آمریکایی به نام شرکت لوله نفت ایران در ۱۸ بهمن ۱۳۱۵ به تصویب رسید و موضوع آن حمل و نقل نفتی بود که شرکت امیرانین، با هر شرکت ایرانی دیگر، از قلمرو امتیاز خود در ایران یا افغانستان به دست آورده باشد. (مجموعه قوانین نفت...،ج1، 89-103)
لنچافسکی درباره این قرارداد نفتی مینویسد: «در این زمان چنین مینمود که قرارداد جدید پایدار خواهد ماند و با مخالفتی از هیچ سوی روبهرو نخواهد شد. موقعیت رضاشاه، چه از نظر داخلی و چه از نظر خارجی، مستحکم بود و احتمال آن نمیرفت که هیچگونه فشار خارجی بتواند به لغو این پیمان منجر شود، ولی برخلاف انتظار به عمر قرارداد جدید در سال 1317 شمسی (۱۹۳۸میلادی) پایان داده شد.» (لنجافسکی، 1351، 109)
در روزنامه اطلاعات مورخ ۲۲ بهمن 1315 ش (1936 م) تصمیم انصراف شرکت صاحب امتیاز طی نامهای انتشار یافت. صاحب امتیاز در این نامه بر کشف نفت فراوان در عربستان سعودی و اثرات منفی آن در سرمایهگذاری برای نفت ایران اشاره کرده و میگوید: «در بعضی از کشورهای دیگر منبع عظیم نفت اعلا اخیراً کشف شده است که چندان مسافتی با اقیانوس ندارد و شرکتهای رقیب میتوانند آن منابع را با هزینه کم استخراج نمایند... شرکت متقاعد شده است که خطوط لوله فوقالعاده طولانی، برای یک مدت نامحدود سودآور نخواهد بود. (گلشائیان،1377،ج1 ،349-347)
انصراف شرکت نفتی امیرانین
دلایل انصراف شرکت نفتی امیرانین از جهات مختلف قابل بررسی است. برای شرکتی که قراردادی را امضا کرده و مدت زیادی درباره آن مطالعه داشته و جوانب کار را سنجیده است، کشف نفت در عربستان سعودی و بهانههای دیگری که در نامه امیرانین آمده برای انصراف از امتیاز قابل توجیه نیست.
جراید شوروی عقبنشینی آمریکا از شمال ایران را به حساب فشار دولت خود گذاشته بودند. (لنجافسکی، 109) ولی روایت گلشائیان از این ماجرا اینگونه است که: «شرکت نفت ایران و انگلیس که به هیچوجه حاضر نبود امتیاز نفت به آمریکاییها داده شود شروع کرد به کارشکنی. در آن سال کشور دچار خشکسالی شدید شد، بنابراین تصمیم گرفته شد هر چه گندم در غرب کشور هست درکرمانشاه گردآوری شود تا از آنجا به تهران و مشهد انتقال یابد. تصادفاً زمستان زودرس و شدت برف و بارندگی گردنهها را بسته بود و حمل و نقل با کامیون با مشکل زیاد صورت میگرفت. در چنین اوضاعی ناگهان مصادف شدیم با نبودن بنزین». (گلشائیان، 326-327)
دلیل کمبود بنزین به خاطر جدا کردن تانکرهای نفت و بنزین بود که برای رساندن نفت و بنزین از غرب به سوی تهران صورت گرفته بود. فشار کمپانی نفت جنوب به امتیاز امیرانین باعث شد که شاه مدعی شود که داور (وزیر مالیه) از پیش خود مساحت امتیاز را معین کرده، در حالی که گلشائیان به نقل از دکتر متین دفتری وزیر دادگستری وقت میگوید: «در یکی از جلسات هیئت دولت که قرار شده بود امتیازنامه برای تصویب به مجلس فرستاده شود، داور اصرار کرد که اعلیحضرت مساحت امتیازنامه را شخصاً با مداد قرمز روی نقشه مشخص کنند و این کار را هم شاه کرد.» (گلشائیان،347) گلشائیان معتقد است که شرکت نفت ایران و انگلیس آن جریان کمبود بنزین را پیش آورد، بنابراین امتیاز امیرانین نیز با فشار شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان منتفی شد.
نتیجهگیری
سیاست درهای باز به شرکتهای آمریکایی این امکان را میداد که در مناطق تحت سلطه بریتانیا مانند خاورمیانه نیز به رقابت برخیزند و در امتیازات آن سهیم شوند. بر اساس قرارداد دارسی استخراج و بهرهبرداری از نفت سراسر ایران به استثنای پنج ایالت شمالی به ویلیام ناکس دارسی واگذار شد، که این امتیاز بعد در اختیار کمپانی نفت ایران و انگلیس قرار گرفت. موضوع قراردادهای نفتی ایران با کمپانیهای آمریکایی استخراج و بهرهبرداری از نفت شمال است که هممرز با کشور شوروی است. کمپانیهای آمریکایی برای انتقال نفت میبایستی روابط حسنه با شوروی و یا کمپانی نفت ایران و انگلیس داشته باشند.
در ایران نیز بسترهای لازم برای واگذاری امتیاز نفت شمال به کمپانیهای آمریکایی برای فعالیت مهیا است. زیرا دولت نیاز به پول دارد و از طرفی فضای جامعه به گونهای است که واگذاری امتیاز نفت شمال را به آمریکا ترجیح میدهند. حتی انقلابیترین شاعر مانند عشقی از واگذاری امتیاز نفت شمال به آمریکا برای ایجاد کار و... استقبال میکند. در مجلس شورای ملی نیز نمایندگان مذاکرات مفصلی در مورد انعقاد قراردادهای نفت شمال به کمپانیهای نفتی آمریکا پرداختند. اکثریت با تصویب قراردادها موافق بودند که در نهایت بعد از بررسی به تصویب مجلس رسید.
بنابراین نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است، دلایل لغو این قراردادها بعد از تلاشهای فراوان برای انعقاد آنها است. ابتدا امتیاز نفت شمال به خوشتاریا روسی از طریق محمدولیخان خلعتبری واگذار شده بود که مجلس این قرارداد را غیرقانونی و نامعتبر دانست و خوشتاریا سعی کرد این امتیاز را به کمپانی نفتی ایران و انگلیس بفروشد. کمپانی این امتیاز را از خوشتاریا خریداری کرد، ولی دولت و مجلس آن را غیرقانونی دانسته و نپذیرفتند و این یکی از دلایل اصلی مخالفت انگلستان و کمپانی نفت ایران و انگلیس در مورد واگذاری نفت شمال به کمپانی آمریکا بود که با تلاشهای فراوان باعث منتفی شدن این قراردادها از استاندارد اویل تا امیرانین شدند و میخواستند به هر نحوی شده امتیاز نفت 5 ایالت باقیمانده را نیز در اختیار بگیرند. از طرفی دیگر کشور شوروی در زمینه انتقال نفت شمال برای کمپانیهای نفتی مشکلاتی ایجاد میکرد و با دخالتهای این دو کشور، علیالخصوص کمپانی نفت ایران و انگلیس تمامی این قراردادها با شکست روبهرو شد.
منابع و مآخذ:
اسناد وزارت امور خارجه ایران، کارتن23، دوسیه2، نمره1153.
اسناد وزارت امور خارجه ایران، کارتن23، دوسیه2، نمره1153.
اسناد وزارت امورخارجه، کارتن16، دوسیه 15، سال1315.
اسناد وزارت خارجه ایران، کارتن16، دوسیه 5، 1315.
بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج2، تهران، نشر امیرکبیر، 1388.
ذوقی، ایرج، مسائل سیاسی اقتصادی نفت ایران، تهران نشر پاژنگ،1370.
روزنامه قرن بیستم، 14 بهمن1301.
غنی سیروس، ایران برآمدن رضاخان (برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها)، مترجم حسن کامشاد، نشر نیلوفر، 1384.
فاتح، مصطفی، پنجاه سال نفت ایران، نشر علم، چاپ اول، 1384.
قائد، محمد، میرزاده عشقی، تهران، نشر ماهی، 1382.
گلشائیان، عباسقلی، خاطرات من، ج1، نشر انیشتین، تهران1377.
لنچافسکی، ژرژ، غرب و شوروی در ایران، سی سال رقابت، مترجم: حوا یاوری، تهران، ابن سینا1351.
مجموعه قوانین نفت، گاز و پتروشیمی، ج1، تهران، نشر شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی ایران، 1389.
مذاکرات مجلس چهارم، جلسه101، (دوشنبه، یازدهم شوال1340)
موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت از قرارداد دارسی تا سقوط رضا شاه، ج1، نشر کارنامه، چاپ 1393.
موحد، محمدعلی، نفت ما و مسائل حقوقی آن، نشر خوارزمی، تهران، 1349.
نوری اسفندیاری، فتحاله، رستاخیز ایران، نشر سازمان برنامه و بودجه، چاپ اول، 1339.