سید امیر مکی - همهساله با نزدیک شدن به روزهای میانی بهار، یاد و خاطره عملیات خلع ید از شرکت استعماری نفت انگلیس به ذهن متبادر میشود، آنچنانکه با ازجانگذشتگی ملت همیشه غیور ایرانزمین، توانستند قطع دستان پلید سیاست استعمار پیر را به ارمغان آورده و نمایندگان شایسته آنان در عرض سه ماه پس از ملی شدن صنعت نفت، شروع خلع ید را در دستور کارخود قرار داده و اجرائی کنند. در پی این اقدام سرانجام مزدوران خارجی فرار را بر قرار ترجیح داده و مناطق نفتخیز ایران را ترک کردند، اما غافل از آنکه نفوذ خود را با ایادی داخلی و به اشکال مختلف حفظ کرده و در پی بقای مجدد خود نیز تلاشی مضاعف را به منصه ظهور کشاندند.
لذا در این مقال به اخبار سهماهه اول سال 1330 پرداخته تا شاید بازگو کردن اتفاقات آن روزگار در شفافسازی و ماندگاری حرکت مثالزدنی ملت بزرگ ایران، تأثیرات مثبتی برای نسل جوان به یادگار بگذارد، انشالله...
به ظهر روز 29 اسفند سال 1329 برگردیم که پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلسین شورای ملی و سنا از طرف دولت وقت، نوروز آن سال حال و روز دگری داشت و در پی آن اجرای قانون 9 مادهای خلع ید اعلام، تصویب و در شرف انجام ابلاغ شد.
پس از اعلام اجرای قانون خلع ید، کارشکنیهای دول انگلیس و آمریکا در فرآوری تولید نفت ایران به وخامت اوضاع در استان خوزستان به خصوص در آبادان، اهواز و بندر مشعور (ماهشهر) منجر شد که در پاسخ به حرکت قاطع ملت ایران سه رزمناو انگلیسی در دهانه خلیج فارس لنگر انداختند و تهدیدات نظامی خود را به نمایش درآوردند تا شاید سیل هجوم دادخواهی ملت ایران را سد و در مقابل، مقاومت و تهدید کنند، اما غافل از آنکه با اعتصاب 27 هزار نفری کارگران نفت آبادان مواجه شده و عملاً تولید و فرآوری محصول شرکت نفت انگلیس متوقف شد و آبادان بسان یک بمب ساعتی شمارش معکوس را آغاز کرد.
اعتصاب کارگران پالایشگاه و همچنین درگیریهای پیشآمده، به کشته و زخمی شدن تعدادی از کارگران نفتی آبادان منجر شد. در پی آن اعزام حدود سی واگن سرباز انگلیسی از عراق به خرمشهر توسط دولت انگلیس اجرایی شد تا بهطور کامل امنیت منطقه نفتی را در دست گیرند و با ایجاد رعب و وحشت، آتش اعتراض کارگران را مهار کنند تا شاید آبی بر شعله افروخته فائق آید.
دریک (رئیس کل شرکت نفت) نیز پیامی منتشر کرد که بیان آن ماهیت دوگانه دول استعماری را بیش از پیش آشکار میکند: «با این پیام کوتاه عمیقترین همدردی و تأسف هیئتمدیره شرکت نفت و هیئترئیسه آن را در ایران به منسوبین کسانی که جان خود را در اغتشاش اخیر در آبادان و بندر مشعور از دست دادهاند ابلاغ مینماید، کلیه کارکنان شرکت نفت و خانواده آنها در ظرف چند روز اخیر دچار فشار روحی زیادی بودهاند و این فشار روحی تا هنگامی که نظم و آرامش کاملاً برقرار نشده ممکن است ادامه یابد.
در عین حال میخواهم این روش پسندیده یکایک شما را در هر کجای خوزستان که هستید از صمیم قلب بستایم، هیئترئیسه شرکت این حسن انضباط را حس میکند و دائماً به نمایندگی همه با مقامات صالحه برای اعاده نظم مذاکره مینماید تا از خونریزی بیشتر جلوگیری شود.
خواهشمندم سعی کنید آرامش را همانطور که در ظرف چند هفته گذشته حفظ نمودید باز حفظ کنید و مطمئن باشید برای تأمین رفاه شما از آنچه در حیطه امکان باشد فروگذاری نخواهد شد. ای – سی – دریک، رئیس کل شرکت نفت»
پس از نشر اخبار اعتصاب آبادان در سطح بینالمللی و عدم صدور نفت خام و تصفیهشده از بندر آبادان به بازارهای جهانی تأثیر بسیار شدیدی در بورس لندن و نیویورک وارد شد. به منظور کاهش تنشها در فضای پیشآمده علی سهیلی سفیر کبیر ایران در لندن مجبور شد تا با هدف همگرایی با دولت انگلیس پیامی را اعلام کند، بدین مضمون: «اعتصاب آبادان فقط ناشی از احساسات عمومی ایران است که در پی آن انگلستان پایگاههای دفاعی خود را در خاورمیانه تقویت مینماید.»
همچنین در اواخر فروردینماه سال 1330 در سرمقاله دوم نیویورکتایمز، ملت ایران را با عنوان «مهمانکش» قلمداد کرده که در عمل، ایرانهراسی را در جامعه جهانی در دستور کار خود قرار داده و طرح از پیش تعیینشدهای را در دکترین استعماری خود وارد و منتشر کرد. به موازات آن و بر اساس آمارهای رسمی اعلام شده در اعتصاب و درگیری میان کارگران نفت آبادان و عوامل انگلیسی شرکت، کشتهشدگان ایرانی 6 نفر و اتباع انگلیسی را 3 نفر اعلام شد که جرقهای بسیار سنگین بر خرمن انبارشده دولت انگلیس و شرکت نفت حادث شد و خود بهانهای بر توجیه تهاجمات آتی خود نمایان کرد.
در میان اعضای دولت ایران کنش و واکنش سنگینی بر اثر حداکثری دول استعماری، حادث شد تا جایی که در پی حوادث مذکور و تهدیدهای دولت انگلیس، علاء نخستوزیر وقت درصدد اعلام طرحی محافظهکارانه برآمد و بیانیهای صادر کرد تا شاید مرهمی بر زخم و درد دولت انگلستان بگذارد: «من میتوانم در این باب به مستر هربرت موریسن، وزیر امور خارجه انگلیس اطمینان دهم که برخلاف تصور ایشان حوادث جنوب به هیچوجه روابط حسنه و محیط دوستی موجود فیمابین دولتین ایران و انگلیس را تغییر نداده و ما کوشش میکنیم که محیط اطمینانبخشتری بهوجود آید اما انگلیسیها نیز باید به اراده ملت ایران مبنی بر استرداد منابع نفت خویش احترام گذارند.»
همچنین بنا به تصمیمات اتخاذشده به منظور مذاکرات مورد نظر با دو دولت انگلیس و آمریکا، آقای گس نماینده شرکت نفت در تاریخ 29 فروردین 1329 با اعلام قبلی، عازم واشنگتن شد تا راهحل مناسب و رضایتبخشی برای حل اختلافات موجود با دولت ایران حاصل شود.
از سوی دیگر حضور پنهان و پوششی آمریکا در اختلافات بین ایران و انگلیس آنچنان مشخص بود که حدود دو روز پس از اعزام گس به واشنگتن، روزنامه نیویورکتایمز تحلیل و تصمیمی را این چنین اعلام کرد: «بر اثر پیشامدهای اخیر و اختلافات دولتین ایران و انگلیس بر سر قضیه ملی شدن نفت ایران چندین کمپانی معروف نفت آمریکائی به دولت ایران اطلاع دادهاند که چنانچه نفت ایران ملی اعلام شود، حاضرند با شرایط مناسب بهرهبرداری نفت آن مناطق را عهدهدار شوند.»
در این کش و قوس سیاسی و اعلام نظر بیپرده دولت انگلیس درخصوص عدم ادامه همکاری با دولت ایران، علاء به عنوان نخستوزیر استعفای خود را از دولت اعلام کرد تا شاید اجرای مراحل ملی شدن و خلع ید از کمپانی نفت انگلیس با مشکلاتی روبهرو شود که در ادامه و در اقدامی جالب توجه در تاریخ 5 اردیبهشت ماه 1330 مجلس شورای ملی با 79 رای مثبت از 100 رای ماخوذه دکتر محمد مصدق را به نخستوزیری انتخاب کرد که این گزینش باعث پیشرفت چشمگیری در اجرای مراحل خلع ید حاصل کرد.
پس از انتخاب دکتر مصدق به عنوان نخستوزیر، دولت انگلیس در برابر عمل انجام شدهای قرار گرفت که به ناچار و بهطور رسمی به دولت ایران اعتراض خود را اعلام و شکوائیهای تنظیم کرد و حتی عنوان کرد که اولیای وزارت خارجه انگلیس معتقدند که علاء (نخست وزیر سابق ایران) چون نمیخواست زیر بار تهدیدها و فشار دولت انگلستان باشد، به ناچار استعفا داد و اکنون بنا به تصمیم اخیر مجلس و تعیین نخستوزیر جدید احتمال بروز اغتشاشات بیشتری در منطقه آبادان وجود دارد و تاکید کرد که دولت انگلیس دو ناو توپدار به بندر آبادان میفرستد و نیروهای انگلیسی در جزیره بحرین و بندر شعیبیه تقویت میشوند. حتی اعلام شد که دولت انگلیس به عنوان سهامدار بزرگ شرکت نفت انگلیس و ایران با ملی شدن صنایع نفت ایران مخالف نیست، ولی با هرگونه مصادره و خلع ید غیرقانونی تأسیسات شرکت نفت از طرف دولت ایران جداً مخالف است.
در پی موارد مصوب صورتگرفته حاصل از جلسه سهساعته فوقالعاده هیئت وزیران انگلیس در روز دهم اردیبهشتماه 1330 مبنی بر خلع ید از شرکت نفت، آن عمل را غیرقانونی و ناصواب خواندند. چرچیل نیز اصرار تمام بر اشغال آبادان توسط نیروهای نظامی انگلستان را ابراز داشت، چنانچه براساس دکترین چرچیل، رزمناو هشتهزارتنی انگلیسی به نام «گامبیا» وارد بندر بحرین و عامل دیگری بر تنشزایی دوبرابری در منطقه شد.
حال و هوای ایران در آن روزگار خاص بود و به دور از مسائل مطروحه، دولت وقت و بنا به تصمیم مصوب مجلسین ملی و سنا در تاریخ 23/2/1330 جهت انجام خلع ید اعضاء هیئت مختلط را انتخاب و شرح وظایف کرد:
نمایندگان مجلس سنا: آقایان بیات، دکتر متین دفتر، نجم، سروری و دکتر شفق
نمایندگان مجلس شورای ملی: آقایان الهیار صالح، دکتر معظمی، دکتر شایگان، حسین مکی، ناصر قلی اردلان
همچنین وزیر دارائی و قائممقام وزارت دارائی جهت اجرای خلع ید انتخاب شدند.
سخنرانی حسین مکی، عضو هیئت خلع ید از نفت بر فراز ساختمان مرکزی شرکت نفت، آبادان، خرداد 1330
همزمان با انتخاب اعضای هیئت مختلط و تنش حاصل در اوضاع داخلی بخصوص مناطق نفتی، تصمیم مشترک امریکا و انگلیس برای تشکیل اتحادیهای به نام «مدیترانه و خاورمیانه» شتاب بیسابقهای گرفت و منظور را بر آن داشتند تا یک اتحادیه تدافعی خاص به نام اتحادیه مدیترانه نظیر اتحادیه آتلانتیک شمالی تشکیل شود تا همه دولتهای خاورمیانه از جمله ترکیه نیز در آن حضور موثر داشته باشند. چنانچه روزنامه فایننشیالتایمز در آن روز مینویسد: «اگر دولت ایران، نفت آن کشور را ملی کرد، دیگر کلیه امیدواریها برای احیاء وضع اقتصادی ایران به یاس مبدل شده است. مسلماً دولت ایران مجبور خواهد بود علاوه بر اینکه تجارت خود با سایر کشورهای بیگانه را قطع کند، کلیه نقشههای عمرانی و آبادانی خود را نیز بلااجراء بگذارد. سرانجام اقدام دولت ایران برای ملی کردن صنعت نفت و خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران به مثابه قطع شریان حیاتی کشور ایران است که مسلماً عواقب بسیار ناگواری برایش خواهد داشت.»
دیلی تلگراف نیز با تیتر «تصمیم خطرناک» مینویسد: «اقدام دولت ایران برای ملی کردن نفت و خلع ید از شرکت نفت علاوه بر اینکه خطر اقتصادی دارد از نقطهنظر سیاسی هم تصمیم بسیار نامطلوبی است، چون قبل از هر چیزی روابط دوستانه دو کشور انگلستان و ایران را تیره میکند و ایران را در مقابل تجاوزهای کمونیستی بلادفاع خواهد کرد.»
اما شنیدن اخبار داخلی ایران در آن روزها هم با وجود تهدیدهای دول غربی و استعماری بسیار شنیدنی و خواندنی است، آنچنان که با اعلام قبلی یکی از عظیمترین میتینگهای آن دوران در روز دوشنبه 30 اردیبهشت 1330 در میدان بهارستان نماد وحدت و یکپارچگی را به همراه داشت؛ در این میتینگ جمعیت فوقالعاده کثیری (حدود 100 هزار نفر) برای ابراز تنفر و اظهار انزجار خود نسبت به مداخلات بیگانگان در امور ایران حضور یافتند. در این میتینگ نفراتی از طبقات مختلف روحانیون، اصناف و بعضی از نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا حضور پررنگی داشتند. برنامه این اجتماع بزرگ با پیام آیتالله کاشانی آغاز شد و در ادامه با سخنرانیهای علی حاجیان به نمایندگی از کمیته جوانان بازرگان، علیقلی بیانی از طرف حزب ایران، حسین مکی نماینده مجلس شورای ملی، دکتر مظفر بقائی نماینده مجلس شورای ملی و از طرف حزب زحمتکشان، سید شمسالدین قناتآبادی رهبر جمعیت مجاهدین اسلام ادامه یافت و در پایان دکتر شروین متن قطعنامه را بیان کرده و مورد تصویب قاطبه حضار قرار گرفت.
بازدید اولین هیئتمدیره موقت شرکت ملی نفت ایران از مناطق نفتخیز جنوب، ماهشهر - سال 1330
و اما در واکنش به برگزاری اجتماعات و اعتراضات احزاب و گروههای داخل ایران به نقشه شوم استعماری، هیئتوزیران انگلستان اعلام کرد که انگلستان بدون مشورت با دولت آمریکا در ایران هیچ اقدامی نخواهد کرد و با برنامهای دقیق و مدونشده کوشیدند تا افکار عمومی جهان را نسبت به ایران بدبین کرده و فضای ایرانهراسی را بیش از پیش گسترش دهند.
مسلماً در چنین فضایی واکنش دستاندرکاران و نمایندگان مجلسین به وضوح دیده میشد، آنچنانکه دکتر مظفر بقائی در مصاحبهای جنجالی با خبرنگار اینترنشنالنیوزسرویس اعلام کرد که «در صورت دخالت نظامی انگلیس به کشورمان کلیه موسسات و تأسیسات نفت آبادان را یکجا به آتش میکشیم.» و حتی خواندنیتر از آن اینکه ملکعبدالله پادشاه کشور اردن در مصاحبهای در آن تاریخ که در کشور ترکیه به سر میبرد (کمی قبل از مراجعت به کشور خود) اظهار داشت: «ایران حصار و سنگر خاورمیانه است. مسلماً اگر این حصار ویران شود سراسر خاورمیانه دچار خطر کمونیسیم خواهد شد. به عقیده من به این زودیها جنگ جهانی سوم شروع نمیشود، ولی در عین حال هم نباید فراموش کرد که ایران فعلاً وضعیت بسیار حساسی دارد که با امنیت و اوضاع عمومی ممالک دیگر خاورمیانه و خاور نزدیک بسیار مرتبط است و این ارتباط را نمیتوان نادیده گرفت. تنها چیزی که میتواند این خطر را از ایران و سایر کشورهای اسلامی مرتفع کند، خدمت حقیقی و همکاری کامل و موثر ملل اسلامی است که اگر دست به دست هم دهند و مصالح یک کشور را مصالح جمعی بدانند میتوان امید داشت خطری که در کمین است مرتفع و بهطور کامل نابود شود.»
در ضمن مسائل مذکور، در یازدهم خردادماه 1330 حسین مکی در مقابل سوال خبرنگار اینترنشنالنیوزسرویس در پاسخ به اینکه از چه موقع خلع ید شروع خواهد شد؟ با قاطعیت اعلام کرد: «به عقیده من از 29 اسفندماه 1329 یعنی آن روزی که قانون ملی شدن صنعت نفت از مجلسین گذشت، خلع ید نیز شروع شده و از آن تاریخ تاکنون شرکت نفت تنها امانتدار ماست و در صورت بروز و ایجاد خللی در امورات شرکت، ما قطعاً آن را خیانت در امانت تلقی کرده و مطابق قوانین شرکت را تعقیب خواهیم کرد.»
لفاظی دوگانهای مابین ایران و انگلیس در جریان بود و هر چقدر که به روزهای منتهی شروع عملیات اجرایی خلع ید نزدیک میشدیم، گرههای کوری بر ریسمان ارتباطات دیده میشد. یونایتدپرس از لندن گزارش داد: «تقریباً در کلیه محافل دولتی انگلستان بار دیگر پس از جنگ بینالمللی دوم اصطلاح «ساعت صفر» با نگرانی بسیار زیادی شایع شده است.»
در سالهای جنگ جهانی دوم و هنگامیکه تصمیم مهمی اتخاذ میشد، وقت معینی برای اجرای آن تعیین نمیشد و دوائر و محافل نظامی، اجرای آن اقدام را به ساعت صفر یا Zero hour موکول میکردند و به وضوح هر لحظه را ساعت صفر میدیدند. آن روز نیز موضوع خلع ید از شرکت نفت و عزیمت هیئت مختلط نفت ایران به آبادان را نیز تنها در ساعت صفر امکانپذیر دانسته و تشبیه کردند و اجرای آن را در هر لحظه ممکن و عملی میدیدند.
سرانجام هئیتهای مدیره موقت و نظارت خلع ید که تا آن تاریخ منتظر اقدامات و دستورات صادره از طرف دولت بودند، طبق دستور اعلامشده از روز 30/3/1330 خلع ید را آغاز کردند و به یمن و مبارکی اعلامیهای از طرف هیئتمدیره موقت و فرماندار نظامی آبادان به شرح ذیل ابلاغ و اعلام شد. در ادامه نیز پرچم مقدس ایران به اهتزاز درآمد و تابلوی شرکت ملی نفت ایران بر ساختمان اداری خرمشهر و آبادان نصب شد و خواب آشفته نفت تا حدودی آرام گرفت.
اعلامیه هفت مادهای هیئتمدیره موقت:
1- از کارمندان و کارگران انتظار دارد وعدههای خدمتگذاری و وفاداری مکرر خود را عملاً به ثبوت رسانند و با منتهی کوشش و مراقبت و دلسوزی و انضباط، وظایف سابق خود و وظایفی را که احیاناً در پستهای مجاور بلامتصدی مانده باشد انجام دهند.
2- کلیه کارمندان و کارگران اعم از ایرانی و خارجی که صمیمانه حاضر باشند زیرنظر هیئتمدیره ایرانی وظایف خود را انجام دهند مستخدم دولت ایران و همکار ارجمند ما محسوب شده و میتوانند مطمئن باشند در صورت خدمت صادقانه در حقوق و مزایا و حیثیات آنها کوچکترین خللی وارد نخواهد شد.
3- کارمندان و کارگران خارجی که در پستهای خود باقی بمانند و صادقانه خدمت کنند مورد احترام و محبت ایرانیان قرار خواهند گرفت و لازم است کارمندان و کارگران ایرانی آنها را همکار صمیمی خود و مستخدم دولت ایران شناخته و از مهربانی و مهماننوازی چیزی فروگزار ننمایند.
4- نسبت به کارگران و کارمندان خارجی که مایل باشند ایران را ترک نمایند، هیچگونه ایذاء و آزاری بعمل نیامده و با حسن مشایعت وسایل عزیمت و تسویهحسابشان بعمل خواهد آمد.
5- کارمندان و کارگران ایرانی نیز لازم است در این موقع تحت لوای واحد و برای هدف ملی مشترکی خدمت نمایند و سوابق سوء اعتماد و کدورت و نقار را به کلی کنار گذارده و قلم عفو بر گذشته بکشند و برای آینده درخشان میهن عزیز دست برادری و صمیمیت به یکدیگر بدهند.
6- نظر به اینکه حفظ نظم و آرامش در این موقع باریک نهایت ضرورت دارد از کلیه اهالی محترم و کارگران عزیز توقع داریم شخصاً در حفظ آرامش و نظم ساعی بوده و در موقع لزوم با مامورین انتظامی نهایت همکاری را بنمایند.
7- چنانچه احیاناً افراد و اشخاصی بخواهند جریان امور و حسن انضباط را مختل سازند مواجه با عکسالعمل شدید هیئتمدیره قرار خواهند گرفت و به مامورین انتظامی دراینباره دستورهای لازم داده شده است. (تاریخ 30 خرداد 1330، هیئتمدیره موقت شرکت ملی نفت ایران)