به گزارش مدیریت مرکز اسناد و موزههای صنعت نفت، مدیران موزه «فیزونی» که برای حضور در بیستوهفتمین نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی با شعار «صنعت نفت، تولید فناورانه و مصرف بهینه» 27 تا 30 اردیبهشتماه 1402 به تهران آمده بودند، خرده روایتهایی از حضور در ایران را به رشته تحریر در آوردند، بخش نخست این روایت منتشر شد، بخش دوم این روایت در ادامه میآید.
صبح چند ساعت وقت آزاد داشتیم که تصمیم گرفتیم به گشتوگذار در اطراف هتل بپردازیم. تقریباً همه چیز بسته بود، توضیح داده شد که آن روز یکی از تعطیلات مذهبی است، با قدم زدن در امتداد خیابانی پر از درخت، به طور اتفاقی در مقابل یک پارک بزرگ (پارک لاله) قرار گرفتیم. سبز و تمیز، با باغبانهایی که به نگهداری و آبیاری گل و درختان می پرداختند. در آن میان کودکانی با آبپاشها و چند گربه «اسپاپارانزا» زیر نور آفتاب بازی میکردند تا به مرکز پارک رسیدیم، جایی که دریاچه ای بزرگ با یک فواره وجود داشت.
از بیرون میتوانستیم (همانطور که گفته شد، تعطیلات بود) موزه هنرهای معاصر با مجسمهای از آرنالدو پومودورو، موزه فرش ایرانی و فدراسیونهای ملی شطرنج و بدمینتون را ببینیم. در میان برجها و بناهای سنتی، خوشبختانه راهی را که از آن آمده بودیم پیدا کردیم و به هتل بازگشتیم. میزبانان برای قرارهای آن روز منتظر ما بودند.
نخستین توقف ما آشنایی با هنرمندی بود که ماکتهای سهبعدی برخی از اشیای ما را ساخته بود (عملیتر و ارزانتر تا آوردن اصل آن!) که او با یک فنجان چای و یک بیسکویت کار خود را به ما نشان داد.
پژوهشگاه نفت مقصد بعدی ما بود، مجموعهای مدرن و زیبا که اطراف آن را فضای سبز احاطه کرده بود. در آنجا هم گربههای زیادی وجود داشت (ایرانیها به ما توضیح دادند که با آنها خوب رفتار کنید!) و در پسزمینه - بهطور اتفاقی - رشته کوههای پوشیده از برف را دیدیم. در آنجا یکی از مدیران مرکز اسناد و موزههای صنعت نفت ما را به ناهار دعوت کرد، ناهاری عالی که بر اساس غذاهای محلی انتخاب شده بود. در آنجا یک سوپ با مرغ و سبزیجات، و به دنبال آن گوشت گوسفند با برنج، سبزیجات و یک ماست ترش فوق العاده سرو میشد. همه بسیار خوشمزه، اما مقدار آن بسیار زیاد بود! به امید اینکه با گذاشتن بخشی از برنج کسی را آزرده نکرده باشیم. (در بسیاری از کشورها، همانطور که میدانیم، ترک غذا به این معنی است که شما آن را دوست ندارید.) همچنین گفتوگوی دلچسبی در مورد فرهنگ و تاریخ کشورمان، موزه های مربوطه و ... شکل گرفت.
با راننده از پژوهشگاه صنعت نفت به سمت نمایشگاه رفتیم. همه جا پر از اهتزاز پرچمهای ملی، ساختمانهای کم و بیش مدرن و ترافیک آشفته بود! وارد نمایشگاه شدیم. فکر میکردیم باید چند شئ کوچک را که توانستیم بیاوریم در آنجا قرار دهیم. بین گرد و غبار و کارگران، کار راه اندازی هنوز در نوسان بود. غرفهها مدرن و تأثیرگذار بودند، در مقایسه با نمایشگاههای ایتالیایی که ما در آن شرکت کردیم، چیزی برای حسادت وجود نداشت. غرفه ما، با نوشتهای زیبا که لوگو ما را داشت، درست در ورودی بود و در فضای غرفه اصلی نمایشگاه، غرفه شرکت ملی نفت ایران قرار داشت.
انتظار کمی طولانی شد، اما در نهایت اشیاء خود را در ویترین قرار دادیم.آنها قطعات خیلی ارزشمند نبودند (بوروکراسی گمرکی به ما اجازه آوردن چیزهای با ارزشتر را نداده بود )، اما در ویترین به خوبی ارزش داشتند. حتی کپیهای سهبعدی اشیاء، اول از همه مرد بزرگ میشلن، که در اندازههای بزرگتر از نسخه اصلی کپی شده بودند، بالاخره در جای خود قرار گرفتند.
چند ساعتی را در هتل گذراندیم، سپس راننده برای صرف شام به منطقهای شیک، با مغازهها و رستورانهای فراوان راهنمایی شدیم، ما از یک همبرگر خوب و یک موهیتو تازه لذت بردیم و در آن منطقه زیبا قدم زدیم. ما از پیدا کردن فروشگاهی که محصولات غربی را میفروخت شگفت زده شدیم: Mars، M&M's، Pringles و حتی Nutella!
پس از آن برای دومین شب در پایتخت ایران به هتل بازگشتیم.
پایان بخش دوم
ترجمه: آیدا مفخمی
پ.ن 1: موزه فیزونی از سوی گویدو فیزونی در سال 1966 تأسیس شد و هماکنون یکی از کاملترین مجموعهها در جهان درباره تاریخچه پمپهای سوخت و توزیع بنزین است.