روز دوشنبه هشتم شهريور 1395 نگارنده را اين توفيق دست داد تا از مركز اسناد و گنجينه ري ديدن كنم. اين ديدار كه در جمع شماري از مسئولان واحدهاي مهندسي ساختار شركتها و اداره كل تشكيلات و روشهاي وزارت نفت ممكن شد، فرصت مغتنمي را فراهم آورد تا از نزديك شاهد عزم و اراده، و همت و تلاش دستاندركاران دفتر موزهها و مركز اسناد صنعت نفت در احياي گذشته پر فراز و نشيب صنعت پرافتخار نفت باشم.
راستش تا پيش از اين ديدار، به آنچه كه در سالهاي اخير در امر موزهها و اسناد صنعت نفت بر صفحه نوشتار نقش ميبست و به رشته تبليغ كشيده ميشد اينچنين باور نداشتم. هميشه از فقر منابع و در دسترس نبودن اسناد تاريخي صنعت نفت براي انجام امور تحقيقي و پژوهشي تاريخ نفت ايران دريغ ميخوردم. فقدان مركزي تحت عنوان مركز اسناد صنعت نفت پيوسته مرا مايه تاسف، و داشتن آن يك آرزوي ديرين بود. متقابلا بر كشورهاي برخوردار از اين گنجينه گرانبها همچون آمريكا و نروژ و پارهاي از كشورهاي اروپايي غبطه ميخوردم.
* از ديرباز سوداي آن را داشتم كه روزي شاهد فشاندن دست همتي و قدمهاي استوار و پابرجايي در راه برپايي موزه نفت باشم. به گمانم اين ديدار تاريخي مرا به آرزوي ديرين خود نزديك كرد و افقهاي روشني را به رويم گشوده ساخت. حالا ديگر با افتخار ميگويم كشور ما نيز گامهايي هر چند دير در اين مسير برداشته است و ميرود كه براي فرهنگ اين مرز و بوم نقشآفريني كند.
هميشه حامل اين پرسش بودم كه چرا در كشور ما صنعت افتخارآفرين و تاثيرگذاري چون نفت، از داشتن يك موزه و مجموعهاي ارزشمند از اسناد و مدارك محروم است؟ و چرا صنعت نفت كشورهايي كه سابقهاي كمتر از صنعت نفت ايران را در شناسنامه خود داراست از چنين سرمايه ارزشمندي برخوردارند؟ حال آنكه در كشور ما صنعت نفت با آن همه پشتوانه تاريخي تاكنون موزهاي را به روي خود نديده است؟ از اينرو از ديرباز سوداي آن را داشتم كه روزي شاهد فشاندن دست همتي و قدمهاي استوار و پابرجايي در اين عرصه باشم. به گمانم اين ديدار تاريخي مرا به آرزوي ديرين خود نزديك كرد و افقهاي روشني را به رويم گشوده ساخت. حالا ديگر با افتخار ميگويم كشور ما نيز گامهايي هر چند دير در اين مسير برداشته است و ميرود كه براي فرهنگ اين مرز و بوم نقشآفريني كند.
آنچه كه در اين بازديد در معرض نمايش قرار گرفت اعم از مركز اسناد، واحد فني و مرمت آثار، گنجينه اشياي صنعت نفت، نمايشگاه و ...، بخشي اندك از خيل تلاشهاي صورت گرفته در سالهاي اخير بود. يقينا فعاليتهاي انجام پذيرفته طي اين چند سال بيش از اينهاست كه گهگاه در گزارشات خبري سر باز ميكند. بايد منتظر ماند و همچنان شاهد ادامه فعاليتهاي گرانسنگ دستاندركاران اين حرفه بود. قراين و شواهد نشان ميدهد كه ارادهاي مصمم آمده است تا براي هميشه بماند و خلاءهاي گذشته را با استواري جبران كند. جاي دارد از كليه دستاندركاران در اين عرصه، خاصه آقايان جواهري و منعم و همكاران ساعي ايشان مراتب قدرداني و تشكر را به عمل آورد و بر همت والاي آنان دستمريزاد گفت.
بر آشنايان تاريخ نفت ايران پوشيده نيست كه موزه نفت و مركز اسناد اين صنعت با هر نام و عنواني كه از آن ياد شود براي ايران يك ضرورت و امري بايسته است. چرا كه تاريخ صنعت نفت داراي قدمت تاريخي است. رويدادهاي مهم آن مقطعي از مقاطع تاريخ سياسي- اجتماعي ايران را به خود اختصاص ميدهد. حذف گذشته تاريخي اين صنعت يك دريغ بزرگ به شمار ميآيد. جفاست به فرهنگ كشور كه اين گذشته بس مهم را ناديده بگيريم و از رويدادهاي تاريخي آن كه با سياست و تحولات اجتماعي پيوند خورده است چشم فروبنديم. بيگمان صنعت امروز نفت ريشه در گذشته تاريخي خود دارد. بيش از صد سال تاريخ براي يك صنعت كم نيست. اعتبار و امتياز اين صنعت صرف نظر از شرايط كنوني آن، به رويدادها و مفاخر گذشتهاي است كه چونان برگ زريني بر بلنداي اين صنعت ميدرخشد. گذشتهي اين صنعت سرشار از آموزههاي گرانسنگي است كه به كار امروز ما ميآيد و مسير صنعت را براي فرداي بهتر و درخشانتر هموار ميدارد. اين درست، كه گذشته را باز نتوان آورد، اما باز ميتوان نگريست و ناگزير باز بايد نگريست. بازنگريستن آن جز با موزه و موزهداري امكانپذير نيست. راهاندازي دفتر موزهها و مركز اسناد صنعت نفت كه در سال 1392 بنابر دستور وزير محترم نفت انجام گرفت، امر بس مباركي است كه در حال حاضر از سوي روابط عموميها با جديت دنبال ميشود. بايد اين امر خجسته را ارج نهاد و در حد توان بر تقويت آن كوشيد.
احمد راسخي لنگرودي