ثریا عباسی قیداری
دکترای تاریخ معاصر، مدرس دانشگاه فرهنگیان
چکیده:
همزمان با جنگ جهانی دوم و برهمخوردن معادله قوا، جای امپراطوری بریتانیا را ابرقدرت تازهنفس آمریکا گرفت. دسترسی به نفت برای این ابرقدرت، چه از نظر اقتصادی و صنعتی و چه از نظر نظامی، به همان اندازه دسترسی به سلاح اتمی اهمیت داشت، به همین دلیل این کشور به امضای قراردادهای نفتی با ایران رو آورد، هر چند که تمامی این قراردادها بعد از مدت کوتاهی از انعقاد منتفی شدند.
قراردادهای نفتی ایران با کمپانیهای آمریکایی یکی از موضوعات بسیار مهم و قابل بررسی در تاریخ بیش از یکصدساله نفت ایران به شمار میآید. در قراردادهای نفتی ایران با کمپانیهای آمریکا واگذاری امتیاز نفت شمال مطرح است که در اول آذر 1300 شمسی (22نوامبر ۱۹۲۱) بعد از بررسیهای فراوان در مجلس شورای ملی به کمپانی «استاندارداویل» واگذارشد. امتیاز نفت شمال بعد از استاندارد اویل به ترتیب به کمپانی سینکلر و امیرانین داده شد، هر چند که بعد از مدت کوتاهی متوقف شد.
پژوهش حاضر سعی دارد با استناد به منابع، اسناد و مذاکرات مجلس، و با روش توصیفی تحلیلی به این سوالها پاسخ دهد:
1- زمینهها و بسترهای لازم واگذاری این قراردادهای نفتی با آمریکا چگونه صورت گرفت؟
2- لغو این قراردادها توسط کمپانیهای آمریکایی چگونه انجام شد؟
قیمت نفت در سال 1325 شمسی (1973 میلادی) افزایش یافته بود و از طرفی سیاستهای درهای باز به شرکتهای آمریکایی این امکان را میداد که در مناطق تحت سلطه بریتانیا مانند ایران نیز به رقابت برخیزند و در امتیازات آن سهیم باشند. در ایران نیز زمینههای لازم برای واگذاری امتیاز فراهم بود، چرا که دولت به پول احتیاج داشت و مجلس نیز که خواستار کاهش نفوذ بریتانیا بر صنعت نفت کشور بود، رویکردی مثبت نسبت به امضای این قراردادها داشت. با این حال، در تمامی مراحل این قراردادها «از اویل تا امیرانین» دولت بریتانیا و روسیه و شرکت نفت ایران و انگلیس دست داشتند و با ایجاد موانع باعث لغو این قراردادها شدند.
واگذاری امتیازنامه دارسی تا امتیاز نفت شمال ایران
در زمان مظفرالدینشاه قاجار امتیاز بهرهبرداری از نفت سراسر ایران، به استثنای ۵ ایالت شمالی به ویلیام ناکس دارسی واگذار شد. در آغاز به نفت به عنوان یک کالای تجاری نگریسته میشد. سرمایهداران آمریکایی نیز این صنعت را بنیان نهادند و پیروان آنها چون دارسی که به سودای تحصیل امتیاز، اکتشاف و استخراج نفت در خارج از آمریکا برآمدند، نظری جز جلب منافع مادی و کسب ثروت نداشتند. آنگاه که ارزش استراتژیک نفت اندکاندک خود را نمایان ساخت، هنوز بریتانیا در جهان قدرت و سیاست حرف اول را میزد. این کشور علاوه بر اینکه سوخت موردنیاز نیروهای دریایی خود را با عقد یک قرارداد ۳۰ ساله با کمپانی نفت انگلیس و ایران تضمین کرده بود، اکثریت سهام آن کمپانی را نیز در اختیار خود داشت. اما دولت آمریکا که به نفت حاصل از ذخایر واقع در قلمرو خود متکی بود، نیازی به اینگونه تصدیگری مستقیم و مداخله علنی در کار نفت نمیدید. این دولت تعقیب سیاست موسوم به درهای باز را برای منافع بازرگانی شرکتهای آمریکایی کافی میدانست. سیاست درهای باز به شرکتهای آمریکایی امکان میداد که در مناطق تحت سلطه انگلستان مانند خاورمیانه نیز به رقابت برخیزند و در امتیازات آن سهیم شوند، بنابراین مسئله تنظیم روابط میان شرکتهای نفتی به خود آنها واگذار شده بود تا به نحوی همدیگر را راضی کنند و با یکدیگر کنار بیایند و استیلای خود را بر بازار جهانی نفت استمرار بخشند.
سالهای طلایی شرکتهای نفتی
فاصله میان دو جنگ اول و دوم جهانی از نظر شرکتهای نفتی سالهای طلایی بود که از سلطه بلامنازع برخوردار و دارای موقعیت مستحکمی بودند. در همین فاصله زمانی دولت آمریکا تمام نفت مورد نیاز خود را در داخل تولید میکرد و60درصد تولیدات نفت جهان را در اختیار داشت. سیاست «درهای باز» به شرکتهای آمریکایی این امکان را داد که درصدد کسب امتیازات نفتی در مناطق دیگر از جمله خاورمیانه شوند.
در ایران امتیاز نفت مناطق تنکابن، کجور، کلارستاق مازندران که آن را محال ثلاثه میخواندند در سال 1275 شمسی (1896 میلادی) به محمد ولیخان خلعتبری داده شده بود، ولی در سال 1295 شمسی (1916 میلادی) که سپهسالار به نخستوزیری رسید این امتیاز را به خوشتاریا نامی از اهالی گرجستان داد. خوشتاریا که با حمایت روسیه برای گرفتن امتیاز نفت نواحی شمال به ایران آمده بود، علاوه بر امتیازنامه فوق، قراردادی نیز با دولت امضاءکرد که بر اساس آن امتیاز استخراج نفت در سه ایالت گیلان، مازندران و استرآباد به مدت۷۰ سال به او واگذار شد. خوشتاریا در سال 1296 شمسی (1917 میلادی) به پاریس رفت و آن قرارداد را به چند شرکت نفتی عرضه کرد. کمپانی نفت ایران و انگلیس از این عرضه استقبال کرد و در مقام خرید آن برآمد. خوشتاریا سرانجام کلیه حقوقی را که برای خود قائل بود به کمپانی نفت ایران و انگلیس انتقال داد و این کمپانی که سودای تجدیدنظر و تمدید امتیازنامه دارسی و دستاندازی به معادن دیگر در سرتاسر ایران را داشت در20 ماه مه ۱۹۲۱میلادی (1300شمسی) یک شرکت فرعی به نام شرکت نفت شمال ایران تاسیس کرد.
انتقال امتیاز خوشتاریا به کمپانی نفت جنوب
گرینوی، رئیس هیئتمدیره کمپانی نفت ایران و انگلیس، همزمان با توسعه نفوذ انگلستان در ایران میخواست به دستیاری وثوقالدوله و دو وزیر متنفذ کابینه او که به قول لرد کرزن «آینده ایران را تنها در لوای قدرت انگلستان» تضمینشدنی میدانستند، شمال ایران را نیز در قلمروی انحصاری کمپانی درآورد. کابینه وثوقالدوله پیش از آنکه بتواند موافقتنامه 1298 شمسی (1919 میلادی) را به تصویب مجلس برساند، ساقط شد.
دولت انگلیس پیش از پایان سال 1298 ش (1919 م) نظر ایران را در باب امتیازنامه خوشتاریا جلب کرده بود. نماینده خوشتاریا موفق شد که در اواخر دسامبر این سال کمپانی را به خرید آن امتیازنامه علاقمند کرده و کمپانی یک سال بعد در 1299 شمسی به وزارت امور خارجه بریتانیا اطلاع داد که نسبت به اعتبار این امتیازنامه اطمینان پیدا کرده و مصمم شده است که آن را بخرد. بدین ترتیب امتیاز خوشتاریا به کمپانی نفت ایران و انگلیس منتقل شد و در ۲۰ ماه مه ۱۹۲۰میلادی یک شرکت فرعی به نام شرکت نفت شمال ایران تاسیس شد. (موحد،293،1393)
تلاش آمریکاییها برای دستیابی به امتیاز نفت شمال ایران
دولت آمریکا که سلطه انحصاری کمپانی را بر شمال و جنوب ایران، منافی سیاست درهای باز میدانست، به انجام این معامله اعتراض کرد. وزارت خارجه آمریکا به وسیله وزیر مختار خود در تهران به دولت اطلاع داد که شرکتهای آمریکایی درصدد تحصیل امتیاز نفت در شمال ایران هستند و دولت ایران امیدوار است که در این باب توفیق یابند. وزیر مختار آمریکا بیان داشت خوشبختانه دولت ایران متوجه این نکته شده است که نباید امتیاز یک منبع مهم اقتصادی کشور را در انحصار یک شرکت خارجی قرار دهد و توصیه میکند که ایران جریان اعطای امتیاز نفت را متوقف سازد تا شرکتهای آمریکایی فرصت یابند و پیشنهادهای خود را بدهند. (فاتح،1384 ،334)
حسین علا وزیرمختار ایران در واشنگتن نیز میکوشید تا آمریکاییها را در این زمینه تشویق کند. کرزن وزیر خارجه بریتانیا، ناراحت بود و در یادداشتی به سرپرسی کاکس (مورخ ۱۰ آوریل ۱۹۲۰میلادی – 1299 شمسی) پیشبینی کرد که رقابت آمریکاییها در ایران دردسرهای بسیار در آینده به بار خواهد آورد. برخی از سیاستمداران بریتانیایی که در همان خط فکری کرزن میاندیشیدند شکایت میکردند که حکومت ایران میخواهد آن کشور را به دست آمریکاییها بسپارد. (موحد،1393 ،294)
مسئله واگذاری امتیاز نفت شمال به کمپانیهای آمریکایی استاندارد اویل و سینکلر در زمان کابینه قوام در مجلس چهارم مورد بررسی قرار گرفت که مخالفتهای شدید کشور بریتانیا و شوروی را در پی داشت.
بعد از اینکه ایران انتقال قرارداد کمپانی نفت ایران و انگلیس را با خوشتاریا نپذیرفت، کمپانی راه تهدید را در پیش گرفت که اگر دولت ایران در موضع خود بر بیاعتباری امتیاز خوشتاریا پافشاری کند، کمپانی از پرداخت حقالامتیاز نفت جنوب خودداری خواهد کرد. (فاتح، 1384 ،333)
دولت قوام السلطنه برای تحصیل پول، چشم به سوی آمریکا داشت. حتی میرزاده عشقی از انقلابیترین روشنفکران ایران چنین میاندیشید و از دادن امتیاز نفت شمال به آمریکاییها حمایت میکرد و معتقد بود در شرایطی که در مملکت کار و پول نیست، آمریکا با اجرای این قرارداد میتواند پول آورده کار ایجاد کند. اگر کمپانی آمریکایی آلات و ابزار حفر چاههای نفت را وارد کند، محتاج به چندین صد هزار آدم کاریست... (روزنامه قرن بیستم،14 بهمن1301)