در شماره سوم مجله «نامه صنعت نفت ایران» به تاریخ تیرماه 1341، سروده ای از "جعفر ناظم الرعایا" به یاد چاه شماره یک مسجد سلیمان، با نام «چاه خاموش» منتشر شد. به پاس قدرداني و یاد سال ها خدمات مرحوم "ناظم الرعایا "به صنعت نفت و زنده نگه داشتن خاطره چاه معروف شماره یک مسجد سلیمان، سروده مرحوم "ناظم الرعایا" باز نشر می شود ، تا نشانی بر قدردانی نسل جدید صنعت نفت ازخدمات و کوشش نسل های گذشته این صنعت باشد.
گفتنی است ، "جعفر ناظم رعایا" ، متولد دی ماه 1307 اصفهان، شاعر،مولف،قرآن پژوه و رئیس اسبق روابط وحفاظت (Liaison& property protection) شرکت نفت در هفتکل-نفت سفید در میانه دهه 40 شمسی بوده است كه مديريت موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت در زمان حيات با وی گفتگوی مفصلی انجام داده است .
متن سروده
در کنار تپه ای/ نرده های آهنینی، کرده مستحکم حصاری
منجنیقی کرده خم سر/ گوئیا دور زمان، بردوش او بنهاده باری
هست آنجا در کناری/ کوره ای، کان روزها می کرده تولید بخاری
با قلم بر لوح سنگی/ استادی کرده حک، از روزگاری یادگاری
گوید اینجا بوده روزی/ هر کناری جنب و جوشی، هرکسی سرگرم کاری
نیست دیگر هیاهوئی/ در کنارش، گر کسی آنجا کند گاهی گذاری
لیک بیند در سکوتش/ مستتر فر و شکوهی، جلوه گر مجد و وقاری
چیست آن؟ چاه است آیا؟ نمره یک؟ / آری آری
هست چاهی کز درونش/ کوه هایی از طلای ناب سر برون کشیده
وز نهاد قیر گونش/ جوی های سیمگون، فوراه سان بالا جهیده
سر به قلب خاک برده/ خون آنرا دجله دجله با دهان خود مکیده
رفته از سوراخ بیرون/ همچو ماری در کنار کوه و دشت و در خزیده
چاه هایی زاده چون خود/ راه ها بنیاد کرده، شهرهایی آفریده
چیست این؟ گنج طبیعت؟ / یا خداوند صناعت؟ کسی همانندش ندیده
چیست حالش؟ / کرده خو با خاطراتش وز تحسر چشم بسته؟
یا که بر نوباوگانش/ داده میدان را و خود آرام در کنجی نشسته؟
یا ز طغیان بازمانده/ وز ره پر پیچ و تاب کوهساران گشته خسته؟
یا که هرکس بوده یارش/ چون تهی شد کیسه اش، پیوند خود از او گسسته؟
یا که چون پاداش نیکی/ جز بدی از کس ندیده، گشته چون من دل شکسته؟
نیست چاه نمره یک/ پیش چشم عقل کوچک
چون شتابانند مردم/ از برای دیدنش از هر دیاری دسته دسته
علی- الله جانی
كارشناس بخش پژوهش و تاریخ شفاهی مديريت موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت
مطلب مرتبط
/content/1/اطلاع-رسانی/993/گفتگو-با-جعفر-ناظم-رعایا-رییس-اسبق-حفاظت-و-روابط